خاطرات یک پسر بی کار

از نوشتن تا نوشتن؟!؟!

خاطرات یک پسر بی کار

از نوشتن تا نوشتن؟!؟!

در مدرسه..........

اقا امروز با مدرسه رفتیم کارتینگ جاتون خالی بود  

بالا خره درس خوندن هم به یه دردی خورد 

حالا حی بگین درس خوندن واسه پسر افت داره 

بی خود نوشت ۱ : اقا چه حالی میده از مدرسه اپ کنی  

بی خود نوشت ۲ : یکی داره واسه سر کشی میاد بای بای

نظرات 3 + ارسال نظر
مهرداد یکشنبه 5 دی‌ماه سال 1389 ساعت 02:16 ب.ظ http://khastegari.blogsky.com/

سلام
خیلی پسر باحالی هستی.
من با تو احتمالا ۲۰-۳۰ سالی اختلاف سنی دارم ولی خیلی دوست دارم بدونم تفاوت مدارس امروز با مدارس دوره جنگ که ما بودیم چیه.
خوشحال میشم بیشتر از حال و هوای مدرسه و دوستات بنویسی. همین متلک ها و جوکهایی هم که می نویسی تقریبا می فهمم اوضاع چه شکلیه.
خوش باشی فرزندم

باشه فقط به خطر تو

تو دوشنبه 6 دی‌ماه سال 1389 ساعت 10:34 ق.ظ http://www.chasbandegihaye-roohe-ma.blogsky.com

چه باحال تو مدرسه میری... :))
خوبه الان مدرسه های میبرن کارتینگ قدیما خیلی که به ما حال میدادن میبردن پارک جمشیدیه... !

شازده کوچولو یکشنبه 12 دی‌ماه سال 1389 ساعت 11:11 ق.ظ http://lepetitprince.blogsky.com

بنویس وحید جان!‌ تو را چه شده؟!‌ ی بار بردنتون کارتینگ واسه ما بچه درس خون شدی آپ نمیکنی؟

هسم نمیاد

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد